دیکشنری
داستان آبیدیک
عملگر تطبیق
english
1
Poultry Terminology
::
adaptation operator
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
عمل کاوی
عمل کرد
عمل کردن
عمل یا رفتار متضمن مسئولیت مدنی (یا شبه جرم)
عمل،
عمل، حاکی از نیت
عملا
عملگر
عملگر آمیزش خطی
عملگر ارزیابی
عملگر انتخاب
عملگر بولی
عملگر تجزیه پذیر
عملگر ترکیب
عملگر ترکیب مخلوط کننده
عملگر تطبیق
عملگر تکانه
عملگر جابه جایی پذیر
عملگر جهش
عملگر جهش دوسویه
عملگر مستعد موزون نمایی
عملگر منطقی
عملگر مکان
عملگر نابودی
عملگر هامیلتونی
عملگرا
عملگرایی
عملگرایی عام
عملگرد انرژی
عملگرد تبادل
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید